ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
به گزارش صدای دریا وبلاگ دلتنگ دلنوشته ای زیبا با عنوان مجازات صداقت منتشر کرده که در ادامه می خوانیم:
چگونه می توان باران را با توصیف بهار، واژه واژه آواز کرد ؟!
که باران خود بهار آسمان است .. شکوفه های دل رنگین کمان و آوای مسافران آبیست
که از حصار مژگان آسمان بر گونه های زمین جاری می شود تا
نغمه ی عشق را به جوانه ی رؤیاها برساند و موج رهایی را به دل دریا هدیه دهد ..
ولی دست تقدیر چه راحت خط می زند و محو می کند رد پای بودنش را … ترنم دل خوشیهایش را با برگ خزان می پوشاند و قناری محبوسش را خفای سکوت اشاره می رود …
گفت : در دنیا گریاندن آسان است تا توانی اشکی پاک کن ..
شعری که برای بهار خواندیم و زمستان سرد را هدیه ی لحظه هایش دادیم ..
غروب نگاهش را دیدیم و شب تاریک را ارمغان رؤیاهایش نمودیم ..
چشمان مضطربش را خوانده و محو کردیم امیدهایش را ..
رسم جوانمردی را قلم زدیم و عمل کردیم نا جوانمردی را …
اشکش را دیده و سوغات سیلاب برایش آوردیم ..
دهشت سکوت و هراس واژه هایش ، در سطرهای دلش خط به خط به تصویر ذهن کشیدیم و
غزل سکوت را به ردیف اشک و ثانیه های دلتنگی به دیوان سروده هایش اضافه کردیم ..
در جاده ی گذر روزهای سخت به بن بست خاموشیش کشانده ، تنها شمع روشن امیدش را سوزاندیم
تا واژه هایش ذوب در اشک شود و از یاد ببرد جاده ی دنج آواهای آرامش را ..
و امروز در مرور خاطرات دید خط خورده است خط خطی هایش ..
خط خطی هایی که با جوهر احساس و قلم محبت حک شده بود بر دیواره های قلبش ..
چه راحت می شکنیم شیشه ی احساس را و
از یاد می بریم صدای شکسته شدن قلبی زخمی و جانی خسته را ..
شاید صداقت واژه ها و پاکی احساس .. گشودن دفتر محبت و نگاشتن خلوص باور دل، جرمیست که
باید در دل دغل کار روزگار مجازاتِ طرد شدن بگیرد و چوب بی مهری بخورد
بر چهارراه احساس مبهوت خطوط قرمزی بشود که نفس روزگار برایش ترسیم کرد و
نگاهش را بار دیگر به آسمان بارانی پیوند داد و
شاید این پیوند را زدیم تا مقدمه ی گسستنی باشد که
با اشک بگشاید گره های محبت را و ببافد کلاف سردرگم دلتنگی را ………….